ما یک مقتضای ذات عقد داریم و یک مقتضای اطلاق عقد. مقتضای ذات عقد: یعنی آن مقتضایی که عقد به خاطر آن انجام میشود،مقتضای ذات عقد بیع یا همان اثراصلی عقد بیع تملیک یاهمان انتقال مالکیت است. مثال:عقد اجاره مقتضای ذات آن انتقال حق انتفاع یا منافع است. عقد نکاح مقتضای ذات آن زوجیت است. […]

ما یک مقتضای ذات عقد داریم و یک مقتضای اطلاق عقد.

مقتضای ذات عقد: یعنی آن مقتضایی که عقد به خاطر آن انجام میشود،مقتضای ذات عقد بیع یا همان اثراصلی عقد بیع تملیک یاهمان انتقال مالکیت است.
مثال:عقد اجاره مقتضای ذات آن انتقال حق انتفاع یا منافع است.
عقد نکاح مقتضای ذات آن زوجیت است.

مقتضای اطلاق عقد: یعنی زمانی که در مورد مسئله ای چیزی گفته نشود حالت عادی ومعمول آن مسئله چیست.

مثال در عقد بیع از نحوه پرداخت مبیع وثمن چیزی گفته نشود براساس اصل پرداخت آنها حال یا نقد است واگر بیان کرده باشند یا قید کرده اند که مبیع یا ثمن موجل باشد به این مورد عمل میشود.
یااینکه اطلاق عقد این است ثمن ومبیع در جایی که معامله صورت گرفته پرداخت شوند،میتوان برخلاف اطلاق عقد شرط کرد مثال ثمن موجل باشد یا در جای دیگری ثمن پرداخت شود.

اما در مقتضای ذات عقد نمیتوان برخلاف آن شرط کرد،ودرصورت شرط کردن← باطل است شرط.

مثال در بیع اطلاق بر این است که درمورد خرید خودرو،خودرو درهمان محل خرید تحویل داده شود،اما میتوانند طرفین شرط کنند من این خودرو را میخرم به شرطی که در محل خرید مثال تهران تحول ندهی در مشهد تحویل بدهی.

اما در ذات نمیشود شرط کرد که مثال من این ماشین را میفروشم به شما به شرطی که انتقال مالکیت صورت نگیرد وشما مالک نشوید.