خیار تدلیس، به معنای امکان فسخ قرارداد، به دلیل فریب یکی از طرفین معامله است. در شرایط تحقق خیار تدلیس، دو عنصر قصد فریب و نسبت دادن صفتی به مورد معامله که فاقد آن است، الزامی می باشد. فریب اگر: در انعقاد عقد مؤثر باشد ← خیار تدلیس است واگرعلت عمده عقد باشد ← بطلان […]

خیار تدلیس، به معنای امکان فسخ قرارداد، به دلیل فریب یکی از طرفین معامله است. در شرایط تحقق خیار تدلیس، دو عنصر قصد فریب و نسبت دادن صفتی به مورد معامله که فاقد آن است، الزامی می باشد.

فریب اگر:
در انعقاد عقد مؤثر باشد ← خیار تدلیس است
واگرعلت عمده عقد باشد ← بطلان معامله

خیار تدلیس علی‌الاصول در کلی فی الذمه راه ندارد مگر آنکه ناظر به تمام مصادیق مال کلی باشد.

مثلا بگوید من برایت خودروی پراید را آماده میکنم که آپشن لامبورگینی را دارد اگر پراید را دید و شباهتی نداشت نمی‌تواند بگوید برو برایم همون خودرو با آپشن لامبورگینی بیاور چون چنین چیزی وجود ندارد.

تدلیس در مقام انعقاد، خیار تدلیس ایجاد میکند، نه تدلیس در مقام اجرایی عقد. زمان اعمال خیار تدلیس، بعد از اطلاع از آن، برای فرد فریب خورده فوری می باشد.

اسقاط خیار تدلیس، به علت آنکه مخالف نظم عمومی است، برای طرفین امکان پذیر نیست.

خیار تدلیس، منحصرا برای مشتری نیست و بایع، نیز می تواند در صورتی که نسبت به ثمن مشتری، تدلیسی رخ داده، از آن برای فسخ قرارداد استفاده کند.