صرف در لغت به معنی نقل و رد آمده است صرف بیع به معنای داد و ستد پایاپای طلا و نقره است. صرف در اصطلاح عبارت است از خرید و فروش طلا و نقره در برابر هم؛ خواه طلا در برابر طلا، نقره در برابر نقره و یا یکی از آن دو در برابر دیگری […]

صرف در لغت به معنی نقل و رد آمده است

صرف بیع به معنای داد و ستد پایاپای طلا و نقره است.

صرف در اصطلاح عبارت است از خرید و فروش طلا و نقره در برابر هم؛ خواه طلا در برابر طلا، نقره در برابر نقره و یا یکی از آن دو در برابر دیگری

در بیع صرف، ثمن و مثمن باید به صورت نقد در مجلس معامله بین فروشنده و خریدار یا وکیل آن دو، مبادله و دریافت شود و در صورت جدا شدن از یکدیگر بدون مبادله، بنابر قول مشهور معامله باطل است

چنانچه مقداری از ثمن و مثمن قبض شود و مقداری دیگر قبض نشود، معامله تنها در مقدار قبض شده صحیح است و در صورتی که کوتاهی در قبض از هیچ کدام نبوده، دو طرف در فسخ یا امضای آن بخش مختارندو اگر کوتاهی از یکی بود، دیگری در فسخ یا امضا مخیر است و چنانچه هر دو کوتاهی کرده باشند، حق خیار هر دو منتفی می‌شود

بیع صرف یعنی باید یک طرف (مبیع) طلا یا نقره باشد در مقابلش (ثمن) نیز طلا یا نقره باشید اگر مبیع طلا یا نقره باشد ولی ثمن پول باشد بیع صرف محقق نمیشود پس اگر صرافی مقداری طلا را در قبال پول بفروشد بیع صرف نیست.

بیع صرف از جمله عقود عینی میباشد که قبض در آن شرط صحت عقد است